به نام خدا و با سلام به همه شما عزیزان
تذکر: این مطلب ثابت است و مطالب جدید همیشه در زیر این پست خواهند آمد
اهل سنت،وهابی ها ایران اگر غیرت دارید بیائید مباهله کنید+چگونه مباهله کنیم؟
1- از اهلسنت و وهابیت میخواهیم که پس ازمطالعه یکی ازآن دو کتاب که در( پست قبل قرار دادیم و با کیلیک روی اینجا صفحه اش باز میشه) اگر نخواستند حقانیت مذهب شیعه راقبول کنند در نظرات همین پست و از طریق ایمیل و اگر سایت یا وبلاگی دارند اعلام آمادگی کنند برای مباهله در آنها که ما اهل سنت با نویسنده این وبلاگ(یعنی این حقیر) آماده مباهله هستیم(اگر هم وبلاگ و سایت ندارند بصورت رایگان میتونند یه وبلاگ بسازند و مطالبی در مورد حقانیت مذهب خودشون توش بگذارند و بعد بنویسند که ما فلان کتاب از آن دوکتاب معرفی شده را خوانده ایم و با نویسنده وبلاگ زیر:
اقدام به مباهله میکنیم). بعد ازاینکاربنده هم ایمیل میفرستم و در وبلاگم اعلام آمادگی میکنم و آدرس سایت یا وبلاگ طرف را قرار میدهیم. نکته مهم به هیچ وجه با افرادی که یکی از آن دوکتاب را نخوانده اند مباهله نمیکنیم باید بنویسند ما فلان کتاب را خواندیم وهنوز معتقدیم حق با مذهب وهابیت و اهل سنت است آنگاه مباهله را شروع خواهد شد.
2- در مرحله بعد پس ازانجام اعمال فوق( البته همین که در سایت یا وبلاگ خودتون بنویسید که آماده مباهله هستید و ایمیل بزنید و در بخش نظرات این مطلب هم بصورت عمومی نه خصوصی پیام بدید که آماده مباهله هستید کافی است) و میتونید بلافاصله شما مباهله را شروع و اقدام کنید به نفرین کردن به بنده وکُل خانواده ام و درخواست شدیدترین عذابها را برایمان بکنید که معتقدیم مذهب شیعه اثنی و عشری همان اسلام حقیقی است و امیرالمومنین علیه السلام جانشین بلافصل آقا رسول الله صلی الله علیه و آله هستند و بعد از او11 فرزندانش تا حضرت بقیه الله اعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا جانشینان الهی منصوب شده از طرف خداوند متعال هستند .البته اگر به مذهبتون مطمئن هستید میتونید خانوادتون را هم شرکت بدید در مباهله البته حتما قبلش به اونها اطلاع بدید که میخواهید چکار کنید.شاید نخواهند درمباهله شرکت کنند. این دیگه بستگی به غیرت دینی اونها داره. در ضمن میتونید سایت یا وبلاگی بصورت گروهی داشته باشید و دسته جمعی در مباهله نفرین کنید.هرچه تعداد بیشتر اثر نفرین بیشتر!!!؟؟؟هرچه تعداد شما بیشتر باشه ما خوشحال تر میشیم.
3- برای اینکه ما راضی نیستیم به کسی از اهل سنت ضرری برسد چون آنها را دشمن نمیدانیم وآنها را برادران و خواهران ایمانی خود میدانیم که فریب خورده اند و بر اتحاد و دوستی و برادری تمام مذاهب اسلامی تاکید داریم و فقط میخواهیم حقانیت مذهب شیعه معلوم شود پس از درخواست عذاب از خداوند متعال این شرط را هم قرار میدهیم که:
شخص و گروهی که عذاب به آنها نازل شده اگر میخواهند عذاب و غَضَب خداوند ازآنها بر طرف شود باید ابتدا در سایت یا وبلاگ خودشان ، از طریق ایمیل زدن به طرف مقابل ،ثبت درقسمت نظرات همین مطلب و علاوه بر اینها باید بصورت آشکار در رسانه ها {اول دریکی ازشبکه های ماهواره ای مثلا شبکه ولایت برای اهل سنت و هرشبکه ای که اهلسنت اعلام کرد برای شیعیان باشد اعتراف کنند و اگر این کار ممکن نشد در روزنامه های کثیر الانتشار با معرفی کامل و درج عکس افراد مباهله کننده به اضافه اعتراف در رادیو معارف و اگر نشد ساخت فیلم مستند کوتاه و انتشار آن در اینترنت (باید تصویر خودش و خانواده اش را نشان بدهد و معرفی کند سایت و وبلاگ خودشان و وبلاگ حقیر را نشان بده) و قضیه را کامل بیان کند } اعتراف و اعلام کنند به اینکه مذهب طرف مقابل بر حق است و اعلام کنند که مذهب طرف مقابل را واقعاً قبول کرده و مذهب خودشان باطل است و تا به حال گمراه بوده اند و تا زمانیکه این اعتراف و اعلام نکرده اند عذاب بر او و خانواده اش باقی بماند و در صورت اعتراف و تغییر دادن مذهبش عذاب از او برداشته شود
4- ازآنجا که در مباهله قرار بر نفرین و نزول عذاب بر گمراهان لجوج و بی انصاف است تا حقیقت را خدا بر همه روشن کند .پس از نزول عذاب راهی برای فرار از آن نیست و آن کسی که عذاب خدا او را فرا بگیرد بیچاره میشود و هرگز از آن عذاب سخت و دردناک و ذلیل کننده نمیتواند نجات پیدا کند نکته شماره 3 را قرار دادیم تا درصورت اعتراف نجات پیدا کند و اینجا تاکید میکنم کسانی که تحصیلات علمی ندارند و یا یکی ازآن دو کتاب را نخوانده اند اقدام به مباهله نکنند تا عذاب سخت الهی را نچشند و بعد مجبور نباشند زحمت اعتراف کردن را بکشند.از ما گفتن بود حماقت کنید بدجوری چوب میخورید .
5- برای این حقیر فرق نمیکند که نوع عذاب را چگونه باشد، به خدا بسپاریم یا اینکه اگرمایل باشید میتونید مشخص کنید که چه نوع عذابی خدا نازل کند (که بعدا دبه در نیارند و بگویند هرکسی ممکن این اتفاق یا این بیماری را بگیره یا سحر و جادو کرده اید...) مثلاً میتونید درخواست کنید که عذاب ، سیاه و پر از تاول شدن صورت فرد و خانوده اش با درد شدید در اعضای بدن یا فلج شدن یک دست و یک پا از افراد . یا چشم درد شدیدی که نگذاره فرد بخوابه یا ... من در مباهله عذاب خاصی درخواست نمیکنم ولی شما آزاد هستید که هر چی میخواهید ازخدا درخواست کنیدالبته در محدوده بیماریهای جسمی و روحی باشه چون اگر تعیین نکنیم ممکن مرگ طرف به شکل عجیبی در همان لحظه برسه!!!مثل همان کسی که در روز غدیر با پیامبرصلیالله علیه وآله در مورد خلافت بلافصل علی علیه السلام مخالفت کرد و درخواست عذاب کرد.
توصیه میکنیم به عزیزان اهل سنت و وهابیت فریب خورده که از علمای بزرگشان و ائمه جمعه و جماعات شان درخواست کنند که بیایند و این مباهله را انجام بدهند این حقیر حاظر است با هر تعداد از مخالفین شیعه در یک زمان و بصورت گروهی هم مباهله کند حتی حاظرم عذاب الهی بر من و برخانواده ام نازل شود و طرف مقابل اگر میترسد فقط نفرین ما به شخص خودش باشد(عالم اهل سنت یا وهابیت) و خانواده اش معاف باشند ازعذاب. اگر علمایتان واقعاً خود را هدایت شده میدانند و شیعیان را گمراه، نباید از مباهله اونهم با شرطی که برای برطرف شدن عذاب گذاشتیم بترسند و مخالفت کنند .شما که میاید توی نظرات و مطلب مینویسید یکبار برای همیشه بجای مزخرف گفتن و مسخره کردن و ایراد گرفتن بیاید مباهله کنید تا حداقل کسی مثل من شَرش کم بشه و مردم را فریب ندهد !!!.
واقعاً چه ترسی داره مباهله کردن وقتی یک طرف بنده و خانواده ام که از دید شما مورد غضب خدا و گمراه هستیم و دعایمان مستجاب نخواهد شده و طرف دیگرکه یک یا چند تن از علمای شما که هدایت شده و مورد لطف خدا هستند و دعایشان مستجاب خواهد شد چون بر حق است مذهبشان.
چرا میترسند ماموستاها و مولوی ها اهل سنت (کجائی مولوی عبد الحمید،مولوی خیر شاهی خیلی دوست دارم مباهله کنید با ما) از مباهله میگریزند و حاظر نیستند مباهله انجام دهند با شیعیان آن هم با این شرط که برای نجات از عذاب گذاشتیم ؟؟ چرا امام جمعه زاهدان و سنندج و میناب تشریف نمی آورند و با مباهله شیعه را رسوا وخوار کنند؟؟؟ آیا غیر از این است که میدانند گمراه هستند و نمیخواهند خوار، رسوا، مفتضح و شرمنده و بی آبرو شوند.فاعتبروا یا اولی البصار.
6- برای اینکه آن گروه از وهابیت و اهل سنت که میخواهند مباهله کنند بعدا مورد سرزنش و توهین هم مذهب ان خودشان قرار نگیرند به آنها هم اعلام کنند که میخواهند مباهله کنند با این شروطی که در بالا ذکر شد و اگر بعدا کسی به انها اعتراض کرد که چرا مذهب خود را تغییر دادی به او بگوید تو برو مباهله کن با اینها اگر پیروز شدی من از این مذهب جدید برمیگردم به مذهب تو.
7- آنچه حقیر برای مباهله به خداوند متعال عرض کرده ام که البته شما هم میتونید استفاده کنید این است: یا اَحکَم الحاکمین یا اَبصَرالناظرین اگر حق با مذهب شیعه اثنی و عشری است چند عذاب، شدید، آشکار، دردناک وذلت بار را بر گروه گمراه و لجوج وهابیت و اهل سنت که برای مباهله آمده اند نازل کن آنچنان که خواب و آرامش را از آنها بگیرد واز تو می خواهم هر روز تعداد و شدت عذابها را بر آنها بیشتر کنی تا حقیقت بر همگان آشکار شود واز تو میخواهم اجازه قرار دادن مطلب جدید در سایت یا وبلاگ گمراهان را نده مگرمطلبی که برای اعتراف باشه و تا اعتراف نکرده اند در رسانه ها به حقانیت مذهب شیعه (به شکلی که قبلا ذکر شددر نکته شماره3) و به این مذهب مشرف نشده اند عذاب را ازآنها برطرف نکن.
8- وهابیت یا عزیزان اهل سنت قبل ازاینکه مباهله را شروع کنید اقدام به تبلیغ واطلاع رسانی در مساجد ،نماز جمعه،فضای مجازی ، بر در دیوار شهر پشت شیشه مغازه ها و...کنید و اعلام کنید که ما میخواهیم مباهله کنیم .البته اگر جرات این کارها را دارید . ما همین جا از کسانی که مطالب وبلاگ را میخونند درخواست داریم به محض اینکه کسی اعلام آمادگی کرد شروع به تبلیغ کنند به هر نحوی که میتونند.
از همه عزیزانی که این مطلب را خوانده اند درخواست میکنم این مطلب را به هر روشی درفضای مجازی خصوصا شبکه های اجتماعی منتشر کنند .اجرتان با شاه ولایت وصی و جانشین بلافصل پیامبر،حضرت علی علیه السلام.
این هم ایمیل بنده هست: tahazratedoost@rayana.ir
چرا امیرمؤمنان (علیه السلام) از همسرش دفاع نکرد؟
چرا با وجود حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا (س) پشت در رفت؟
چرا، بنی هاشم و انصار، از حضرت زهرا (س) دفاع نکردند؟
#غدیر فراموش شد #عاشورا بوجود آمد
تمام مطلب رو بخونید و نظر بدید
#روزشمار_عید_غدیر_خم_را_فراموش_نکنیمروزشمار_عید_غدیر_خم_را_فراموش_نکنیم روز اکمال دین و اتمام نعمت . همه مبلغ غدیر باشیم #غدیر فراموش شد عاشورا بوجود آمد .
https://instagram.com/explore/tags
با سلام این وبلاگ به این ادرس منتقل شد:
مطالبی هم که از این وبلاگ منتشر میکنید با ادرس وبلاگ فوق باید باشد
در
زمان هاى گذشته نوجوانى سلمانى در بازار مى گذشت. هنگام عبور از مغازه هاى
بازار، افراد مختلف از تجّار را مى دید که چشمش به حجره کوچکى افتاد، دید
پیرمردى عمامه به سر نشسته، در برابرش قلم و دفترى هست، و هیچ کالایى براى
فروش ندارد.
نوجوان به پیش رفت و گفت: «شما چه مى فروشید؟»
عمامه به سر: من حکمت مى فروشم.
نوجوان: حکمت چیست؟ آن را به من بفروش.
عمامه به سر: فروختن حکمت مجانى نیست، صد اشرفى در برابر فروش آن مى گیرم.
نوجوان که سر در گم شده بود و اسمى از صد اشرفى شنید، سر به پایین افکند و
به سراغ کار خود رفت، او با خود مى گفت: «مگر حکمت چیست، چقدر ارزش دارد
که براى آن صد اشرفى بدهم؟!» در این باره مى اندیشید.
تا روزى با خود گفت: ما براى نخود، لوبیا، نان، برنج و... پول مى دهیم و
از آنها به همان اندازه استفاده مى کنیم، ولى استفاده از حکمت و اصولاً
معنى حکمت را نفهمیدیم، خوب است به هر وسیله که هست از این صد اشرفى بگذریم
و برویم از آن شیخ، حکمت بخریم، به دنبال این فکر به بازار آمد و در خدمت
شیخ، صد اشرفى را تقدیم کرد، شیخ در مقابل آن، در کاغذى نوشت:
«اَکَیْسُ النّاسِ مَن لَم یَرْتَکِبْ عملاً حتّى یُمَیِّزَ عواقِبَ ما
یَجرى علیه؛ زرنگ ترین مردم کسى است که قبل از انجام کارى بیندیشد که آیا
سرانجام کارى که انجام مى دهد، نیک است یا بد؟»
شیخ آن نوشته را به نوجوان داد و برایش معنا کرد، نوجوان گفت: بقیه اش کو؟
شیخ گفت: «حکمت همین است و اگر باز خواسته باشى، باید صد اشرفى بدهى.»
این جوانک سلمانى که از کار خود پشیمان شده بود و براى دو جمله، صد اشرفى
داده بود، با کمال سرافکندگى راه خود را گرفت و به خانه آمد، دیگر کار از
کار گذشته بود، ولى او نمى دانست که آن حکمت بیش از صد اشرفى ارزش دارد.
او چون این درس حکیمانه را گران خریده بود، با خود گفت باید آن را در هر
جا که ممکن است بنویسم، زغالى به پسرک خود داد و گفت: عزیزم این جمله را در
هر جا که مناسب است بنویس. پسرک روى دیوارها، پشت سنگ ها و خشت ها و حتّى
در زمین هموار در چندین جا نوشت: «اَکْیَسُ النّاس مَن لَم یَرتَکِبْ عملاً
حتّى یُمَیِّزَ عواقِبَ ما یَجرى علیه» روزى سنگ مخصوص پدرش را که پدرش تیغ سلمانى خود را روى آن تیز مى کرد، دید و پشت آن نیز این جمله را نوشت.
در همین روزها بود که طبق طرح دسیسه اى مرموز، شخص دوم مملکت (به تعبیر روز مثلاً نخست وزیر) مخفیانه به خانه سلمانى
آمد. سلمانى که از این پیش آمد سخت شگفت زده شده بود که نخست وزیر با این
مقام براى چه به منزل او آمده است در فکر فرو رفته بود که نخست وزیر به او
گفت: در خارج از کشور یکى از دوستانم تیغ طلایى خوبى برایم هدیه آورده است،
من که سلمانى نیستم، شما را براى این هدیه انتخاب کردم، چه آن که شما سر و
صورت سلطان را اصلاح مى کنید خوب است از این به بعد هر وقت، شاه شما را
براى اصلاح خواست با این تیغ او را اصلاح کنید.
سلمانى، بسیار خوشحال شد و از نخست وزیر تشکّر کرد.
سلمانى بعد از چند روزى طبق فرمان شاه به خدمت شاه براى اصلاح او رفت.
وسایل اصلاح را از کیف خود بیرون آورد، تیغ طلایى را به دست گرفت تا با آن
مشغول کار شود، چشمش به نوشته پشت سنگ افتاد و آن سخن حکیمانه به یادش آمد؛
با خود گفت: تا حال ما به این سخن حکیمانه عمل نکرده ایم، ولى آن قدر پول
که براى آن دادیم، خوب است یک دفعه به آن عمل کنیم. آن سخن حکیمانه این بود
که پیش از آن که عاقبت و نتایج کارى را ندانى به آن اقدام نکن، من که هنوز
نمى دانم این تیغ چگونه مى تراشد، طرز تراشیدن آن چگونه است، هنوز امتحان
نکرده ام؟ پس شایسته است که از تیغ معمولى خود، سر و صورت پادشاه را اصلاح
کنم.
شاه از برداشتن سلمانى تیغ طلایى را و سپس عوض کردن آن کنجکاو شد و پرسید علّت این عوض کردن چه بود؟
سلمانى تمام ماجرا را از اول تا آخر براى شاه شرح داد و نقش جمله حکیمانه شیخ روحانى را نیز مجسّم نمود.
شاه که از شنیدن این داستان، رنگ به رنگ مى شد، هنوز داستان به پایان
نرسیده بود، شستش خبر شد، به این فکر فرو رفت که حتماً کاسه اى زیر نیم
کاسه است، تیغ طلایى مسموم به زهر جانگداز مى باشد و نخست وزیر خواسته به
این وسیله شاه را مسموم کند.
سلطان
از پاى ننشست، مجلسى تشکیل داد، نخست وزیر و سایر افرادى را که گمان قوى
برد که آنها در این دسیسه، دست دارند در آن مجلس فراخواند، آنگاه به سلمانى
دستور داد تا با آن تیغ، سر و صورت آن چند نفر را اصلاح نماید، او هم به
ردیف شروع به اصلاح کرد در نتیجه پس از چند لحظه اى آنها مسموم شدند
و حتّى خود نخست وزیر، به چاهى که خودش کنده بود افتاد. در نتیجه نوجوان
سلمانى جایزه هنگفت گرفت و افتخار بزرگى نصیبش شد، آنگاه فهمید که آن حکمت،
بیش از صد اشرفى ارزش داشت، و صد اشرفى او به هدر نرفته است.
رجوع کنید به : از مجموعه اى خطى به نام القصص و الاعتبار نظیر این مطلب در کتاب جوامع الحکایات محمّد عوفى آمده است.
نصیحت سلطان+ پادشاه+عاقبت هر کار+ مسموم سلمانى+ حکمت پند+