مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها تشریف بیارید

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت. قرار دادن لینک های وبلاگها و سایت های دیگر به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب(به استثناء مطالبی که درباره حقانیت شیعه و گمراهی اهل سنت است) با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها تشریف بیارید

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت. قرار دادن لینک های وبلاگها و سایت های دیگر به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب(به استثناء مطالبی که درباره حقانیت شیعه و گمراهی اهل سنت است) با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است

آیا کثرت جمعیت دلیل بر حقانیت اهلسنت است+توحید در کتب صحاح اهل سنت

آیا کثرت جمعیت نشانه و  دلیل بر حقانیت اهل سنت است؟+توحیدو خداشناسی در کتب صحاح اهل سنت

قرآن کریم اکثریت مردم را بر باطل میدانند و ـ خطاب به پیامبر(ص) ـ میفرماید: (وَ إنْ تُطِعْ أکْثَرَ مَنْ فى اْلأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ)؛[21] «و اگر تو از بیشتر مردم روی زمین اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد.» از طرف دیگر اقلیّت را مورد مدح و ستایش قرار داده، نه از آن جهت که در اقلیت است، بلکه به جهت آن که غالباً خوبها در اقلیتند؛ و لذا خداوند متعال میفرماید: (وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ)؛[22] «و اندکی از بندگان من شکرگزارند.»

از این دو آیه و آیات فراوان دیگر به خوبی استفاده میشود که کثرت هیچ وقت به تنهایی میزان حقانیت نیست چه بسیار مواقعی که اقلیت بر حق بوده اند. پس میزان حقانیت، متابعت از حقّ و حقیقت است، هرچند پیروان آن در اقلیت باشند.

منبع :شیعه شناسی و پاسخ به شبهات؛ علی اصغر رضوانی،

در مورد اینکه دو فرقه ادعای اسلام داریم بله درسته اما قطعا یک فرقه اشتباه میکند و چون اکثرشان میدانند اشتباه میکنند و لجاجت میورزند و دیگران را هم میفریبند در اتش خواهند بود البته افراد معمولی که حجت بر انان تمام نشده از این گروه جداهستند ما هم اگر مقایسه کردیم منظور این بود که یک گروه کثیر اشتباه میکردند و یک گروه قلیل در راه راست بودند .اما اینکه درباره شیعه فرمودید:(مستشرقین نیز ان را از خرافاتی می دانند و تمامی علما اهل سنت نسبت به این مذهب متفق هستند که مذهبی خرافاتی و بدور از حقیقت اسلام می باشد ) از مزخرف ترین استدلال ها و بی ربط ترین جوابهائی بود که در تمام عمر شنیده بودم .معیار دین درست وحقانیت مذهب را باید از سخن مستشرقینی که معلوم نیست دینی داشتند یا نه فهمید یا از سخنان خدا و روایات پیامبرصلی الله علیه و آله که فرستاده اوست.میگوئید تمام علما اهل سنت شیعه را بدور از حقیقت میدانند خوب شیعه هم همین نظر را درباره اهل سنت دارد پس طبق نظر شما باید شما دست ازمذهبتون بردارید چون گروهی اون را باطل میدانند!!! این استدلال شما مثل این می ماند که دو گروه دانشجوی پزشکی در مسئله ای اختلاف دارند و بجای اینکه برند از اساتید خوشون سوال کنند برند از عده ای چوپان که هیچ اطلاعی در مورد طب قدیم و پزشکی مدرن ندارند سوال کنند!!!

در اینجا اثبات میکنیم که شیعیان نه تنها کافر نیستند بلکه انان درست ترین اعتقاد را درتوحید دارند و همچنین اثبات میشود که کتب صحاح سته اهل سنت پر از دروغ و اشتباه است:


اهـل سـنـت عموما معتقد به رؤیت خداوند متعال هستند,واحادیثى در کتابهاى روائى خود نظیر ((بخارى )) و((مسلم )) در این رابطه مى آورند مانند:

1 -خـداونـد سـبـحـان در بـرابـر بندگانش نمایان مى شود واورامى بینند، چنانکه ماه را در شب چهاردهم مى بینند.


2 - داراى مـنـزلى است که در آن سکونت دارد, ومحمد براى دخول بر او در منزلش سه بار اجازه مى گیرد.


3 ـ پایش را نمایش مى دهد تا مؤمنین اورا بشناسند.( گرفتی مطلبو صورتش را نشون نمیده پاهاش را نشون میده!!!)


4 - خداوند پایش را در جهنم مى گذارد پس جهنم پر مى شود.( اونوقت پای خودش نمیسوزه؟؟؟)


5 -خـداونـد مى خندد وتعجب مى کند, دو دست ودو پا وپنج انگشت دارد که آسمانهارا بر انـگـشـت اول ، زمـیـنـهـارا بـر انـگـشـت دوم ,درخـتان را بر سوم، آب وخاک را بر چهارم وسایر آفریدگان رابرانگشت پنجم مى گذارد.{ در مورد مورد پنجم به این سوال جواب بدید که انگشت خدا کجای زمین قرار داره که این همه هواپیما و سفینه.و تلسکوپ و ماهواره و کشتی نتونستند پیداش کنند؟؟؟؟؟!!!!}.


6 - خداوند هر شب به آسمان دنیا فرود مى آید.

منبع بعضی از احادیث فوق:

البخاری، ‌محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دارالفکر، بیروت، 1401، ج 7، ص 205؛ و نیز: النیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، دار الفکر، بیروت، بی‌تا، ج 1، ص 112.

همچنین در همان منبع قبلی، ج 8، ص 186 ـ 187.

همچنین در همان،ص 182؛ و نیز النیشابوری، همان، ص 115.

و در البخاری، ‌همان چاپ، ج 6، ص 33.

اما شیعیان بر اساس آیات وروایات این مساله را ممنوع مى دانند:.

1- قران میگوید (لا تدرکه الا بصار).

یعنى : ((دیدگان توان ادراک اورا ندارند)).

2- همچنین (لیس کمثله شى ) ((23)).

یعنى : ((چیزى مانند او نیست )).

3 ـ امام على (ع ) مى فرماید:.

ـ (( لا یدرکه بعد الهمم ولا یناله غوص الفطن )).

یعنى : ((بلند همتان اورا ادرک نتوانند کرد وزیر کان به حقیقتش پى نمى برند)).

راز ایـن اخـتلاف در این است که روایات فوق ساخته ((کعب الاحبار)) یهودى است , که توسط ((ابو هـریـرة )) و((وهب بن منبه )) نقل شده است و((ابو هریره )) هم فرقى بین احادیث پیامبر و((کعب الاحـبـار))نـمـى گذارد, تا جائى که ((عمر بن خطاب )) اورا مى زند واز نقل برخى روایات منعش مى نماید.

این لینکها را هم ببینید:

شیعه رؤیت خدا را ناممکن می‌داند، در حالی که رؤیت خدا در آخرت از آیات و روایات استفاده می‌شود.

توسط انتشارات ملک فهد صورت می‌گیرد؛توزیع قرآن تحریف شده میان حجاج ایرانی!

نظرات بسیار عجیب درمورد چادر ایرانی

آیت الله جوادی آملی:حجاب مسأله‌ایست عفیفانه نه عنیفانه


معرفت الله+ توحید خداشناسی+اهل سنت+اهل تسنن+رویت+دیدن خدا+

دروغ های بزرگ مولوى خیرشاهى:هزاران امام خمینى، به والله قسم شاگرد مکتب عمر و ابوبکر هم حساب نمى‌شوند.




دروغهای بزرگ مولوى خیرشاهى و پاسخى بر سخنان و ادعاهاى او:

چندى پیش فیلم کوتاهى به صورت بلوتوثِ موبایل،(1) حاوى سخنان یکى از مولوى‌هاى اهل سنت به نام خیرشاهى، دست به دست مى‌شود.

این آقاى مولوى، به بهانه دفاع از اهل سنت و خلفایشان، در سخنانى توهین‌آمیز، ایرانیان را مرهون احسانات عمر مى‌داند، و از آنان مى‌خواهد پاى عمر را ببوسند، حتى پا را فراتر نهاده، مى‌گوید: «به والله قسم باید سُم اسب حضرت عمر را ببوسند!!» و در جسارتى دیگر مى‌گوید: «هزاران امام خمینى، به والله قسم شاگرد مکتب عمر و ابوبکر هم حساب نمى‌شوند.» و...

البته سخنان این آقاى مولوى ـ که به ضدّیت با تشیع شهره است ـ به همین فیلم خلاصه نمى‌شود و در همه سخنانش توهین و جسارت موج مى‌زند. در این نوشته به محورهاى مطرح شده در این سخنان مى‌پردازیم و پاسخ به دیگر سخنانش را به فرصتى دیگر موکول مى‌کنیم.

* جناب مولوى، شما در باب علم و دانش خلیفه‌ى دوم جناب عمر سخن گفته‌اید و آن را چند هزار برابر علم امام خمینی(ره) دانسته‌اید.

فرض کنید در واقع هم همینطور باشد، ولى چگونه مى‌توانید آن را ثابت کنید؟

در مسند احمد بن حنبل، ج4، ص319 و در سنن ابی‌داوود، ج1، ص53 و سنن نسائی، ج1، ص60 آمده است که: در مورد کسى که یک ماه و دو ماه آب پیدا نمى‌کند خلیفه گفت: «اما من نماز نمى‌خوانم تا آب پیدا کنم» یعنى مسأله تیمم را در خاطر نداشت.

در سنن کبری، ج7، ص442 و تفسیر رازی، ج7، ص484 و درّالمنثور سیوطى، ج1، ص288 و کتاب‌هاى دیگر آمده است که: خلیفه دوم تصمیم گرفت زنى را که در شش ماهگى فرزندش متولد شده بود، سنگسار کند. حضرت علی(علیه‌السلام) با خواندن آیه‌ى «وَحَمْلُهُ وَفصالُه ثَلاثونَ شَهراً»2 ثابت کرد که مدت باردارى مى‌تواند شش ماه باشد. و عمر، آن زن را آزاد کرد و گفت: «لَولا علیٌ لَهَلَکَ عُمَر؛ اگر على نبود عمر هلاک مى‌شد.»


در تفسیر ابن کثیر، ج1، ص467 و درّالمنثور، ج2، ص133 و بسیارى از کتاب‌هاى دیگر دانشمندان اهل سنت آمده است که: «خلیفه دوم به زیادىِ مهر زن‌ها اعتراض کرد. یکى از زنان به خلیفه معترض شده و آیه «وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً»3 را خواند و خلیفه اشتباه خود را پذیرفت» یعنى خلیفه به آیه‌ى شریفه‌ى قرآن توجه نداشت.

در تفسیر ابن‌جریر، ج30، ص38 و

برای خواندن بقیه مطلب روی ادامه مطلب کیلیک کنید 

ادامه مطلب ...

روایت لو لا علی (ع) لهلک عمر(اگر علی نبود عمر هلاک می شد) در چه منابعی ازاهل سنت آمده؟


حدیث لو لا علی (ع) لَهلک عمر(اگرامیرالمومنین علی علیه السلام نبود عمر هلاک می شد) در چه منابعی ازاهل سنت آمده؟

مطلب زیر را از سایت  http://www.valiasr-aj.com باکمی تغییر نقل شده است.


روایت لو لا علی (ع) لهلک عمر(اگر علی نبود عمر هلاک می شد) در چه منابعی ازاهل سنت آمده؟

این عبارت که از زبان خلیفه دوم عمر بن خطاب ، در جریانهای مختلفی و بارها از زبان وی نسبت به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام صادر شده است .

لولاعلی در منابع اهل سنت :

تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه ، ص 152، مواقف ، ایجی ، ج 3 ، ص 627 و 636، شرح مقاصد ، تفتازانی ، ج 2 ، ص 294 ، تفسیر روح المعانی ، فخررازی ، ج 21 ، ص 22،شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ‌، ج 1 ، ص 18و ج 12 ، ص 179، تمهید الاوائل ، باقلانی ، ص 476 ، مناقب علی ابن ابیطالب ، ابن مردویه اصفهانی ، ص 88، ینابیع المودة ، قندوزی حنفی ، ج 1 ، ص 216و ج 2 ، ص 172و ج 3 ، ص 147 ، تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه، ج 1 ، ص 162، تمهید الاوائل فی تلخیص الدلائل ، باقلانی ، ج 1 ، ص 476 و 547 ، الحاوی الکبیر ، ماوردی شافعی ، ج 12 ، ص 115 و ج 13 ، ص 213 ، تفسیر سمعانی ، ج 5 ، ص 154 ، المفصل فی صنعه الاعراب ، زمخشری ، ج 1 ، ص 432 ، العواصم من القواصم ، ابوبکر بن عربی ، ج 1 ، ص 203 ، حاشیه الرملی ، رملی ، ج 4 ص 39 ، الجد الحثیث ، سعودی غزی عامری ، ج 1 ، ص 186، بریقه محمودیه ، محمد بن محمد خادمی ، ج 2 ص 108، منع الجلیل ، محمد علیش ، ج 9 ، ص 648، دستور العلماء ، قاضی عبدالنبی نکری، ج 1 ، ص 80.

ماجراهای بیان این مطلب توسط عمر :

1 . قال أحمد ابن زهیر حدثنا عبید الله بن عمر القواریری حدثنا مؤمل بن إسماعیل حدثنا سفیان الثوری عن یحیى بن سعید عن سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها أبو الحسن وقال فی المجنونة التی أمر برجمها وفى التی وضعت لستة أشهر فأراد عمر رجمها فقال له على إن الله تعالى یقول وحملة وفصاله ثلاثون شهرا الحدیث وقال له إن الله رفع القلم عن المجنون الحدیث فکان عمر یقول لولا على لهلک عمر.

استیعاب ابن عبدالبر ج 3 ص 1103.

و درباره زن دیوانه ای که عمر امر به سنگسار او کرد و در مورد زنی که شش ماهه بچه اش به دنیا آمده بود پس عمر خواست که آنها را سنگسار کند پس حضرت علی به او گفت همانا خدای متعال می گوید : و حمل زن و شیر دادنش سی ماه است ... و همچنین به او گفت : هماا خدا تکلیف را از دیوانه برداشته است ... پس عمر می گفت : ‌اگر علی نبود عمر هلاک می شد.

سند روایت

سعید بن مسیب (از راویان صحیح بخاری)

سعید بن المسیب ... أحد العلماء الأثبات الفقهاء الکبار من کبار الثانیة اتفقوا على أن مرسلاته أصح المراسیل وقال ابن المدینی لا أعلم فی التابعین أوسع علما منه.

تقریب التهذیب - ابن حجر - ج 1 ص 364.

یحیی بن سعید ( از راویان بخاری)

یحیى بن سعید بن قیس بن عمرو ، الإمام أبو سعید الأنصاری ، قاضی السفاح ، عن أنس ، وابن المسیب ، وعنه مالک ، والقطان ، حافظ فقیه حجة ، مات 143

الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة - الذهبی - ج 2 ص 366.

یحیى بن سعید بن قیس الأنصاری المدنی أبو سعید القاضی ثقة ثبت ، من الخامسة مات سنة أربع وأربعین أو بعدها / ع .

تقریب التهذیب - ابن حجر - ج 2 ص 303.

3 . سفیان ثوری (از راویان صحیح بخاری )

وقال شعبة ، وسفیان بن عیینة ، وأبو عاصم النبیل ، ویحیى بن معین ، وغیر واحد من العلماء : سفیان أمیر المؤمنین فی الحدیث .

تهذیب الکمال - المزی - ج 11 ص 165.

4 . مومل بن اسماعیل (از روات صحیح بخاری)

مؤمل بن إسماعیل البصری العمری مولاهم ... قال أبو حاتم : صدوق شدید فی السنة کثیر الخطأ ... مات 206 . ت س ق .

الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة - الذهبی - ج 2 ص 309.

قال ابن أبی خیثمة عن ابن معین ثقة وقال عثمان الدارمی قلت لابن معین أی شئ حاله فقال ثقة قلت هو أحب إلیک أو عبید الله یعنی ابن موسى فلم یفضل وقال أبو حاتم صدوق شدید فی السنة کثیر الخطأ .

تهذیب التهذیب - ابن حجر - ج 10 ص 340

5 . عبید الله بن عمر القواریری (از راویان صحیح بخاری)

عبید الله بن عمر القواریری أبو سعید البصری الحافظ روى مائة ألف حدیث ... مات فی ذی الحجة 235 . خ م د س.

الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة - الذهبی - ج 1 ص 685.

عبید الله بن عمر بن میسرة القواریری أبو سعید البصری نزیل بغداد ثقة ثبت.

تقریب التهذیب - ابن حجر - ج 1 ص 637.

6 . احمد بن زهیر

احمد بن زهیر بن حرب بن شداد ... الحافظ الکبیر ابن الحافظ ... قال الخطیب کان ثقة عالما متقنا حافظا بصیرا بأیام الناس وأئمة الأدب.

لسان المیزان - ابن حجر - ج 1 ص 174

بنابر این این روایت طبق مبانی رجالی اهل سنت صحیح می باشد.

2 . ان رجلا اتى به إلى عمر کأن قال : فی جوابهم لما سألوه کیف أصبحت قال : أصبحت أحب الفتنة ، وأکره الحق ، واصدق الیهود والنصارى ، وآمن بما لم أره وأقر بما لم یخلق ، فأرسل عمر إلى علی ( ع ) فلما جاء اخبره بما قال الرجل فقال : صدق قال الله تعالى : إنما أموالکم وأولادکم فتنة ، ویکره الحق یعنی الموت ، قال الله تعالى وجائت سکرة الموت بالحق ، وصدق الیهود والنصارى قال الله تعالى : وقالت الیهود لیست النصارى على شئ وقالت النصارى لیست الیهود على شئ ، ویؤمن بما لم یره یعنی الله ، ویقر بما لم یخلق یعنی الساعة فقال عمر : لولا علی لهلک عمر .

نظم درر السمطین زرندی حنفی ص 130.

روزی مردی نزد عمر آمد و در پاسخ به این سوال که به او گفته شد چگونه صبح کردی گفت : صبح کردم در حالیکه فتنه را دوست داشتم و از حق کراهت داشتم و یهود و نصاری را تصدیق می کردم و به چیزی که ندیدم ایمان داشتم و به چیزی که خلق نشده اقرار داشتم پس عمر به دنبال حضرت علی علیه السلام فرستاد پس زمانی که حضرت آمد آنها را از حرفهایی که مرد زده بود با خبر کرد و گفت راست می گوید زیرا خدای متعال می گوید : همانا اموال و اولاد شما فتنه است و از حق کراهت دارد یعنی مرگ (که حق است) زیرا خدای متعال می گوید : و سکره موت به حق آمد و تصدیق می کند یهود و نصاری را خدا ی متعال می فرماید: و یهود می گوید نصاری چیزی نیستند و نصاری می گویند یهود چیزی نیست و به چیزی که ندیده ایمان دارد یعنی خدای عزوجل و به چیزی که خلق نشده اقرار دارد یعنی ساعة (قیامت ) پس عمر گفت : اگر علی نبود عمر هلاک می شد.

قاضی عضد الدین ایجی از علمای علم مشهور اهل سنت در علم کلام در کتاب کلامی مواقف در بیان ادله در اعلمیت حضرت علی علیه السلام در میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم این روایت را نقل و آن را تایید می کند :

3 . وروى أن امرأة أتت بولد لستة أشهر من وقت النکاح فی زمان عمر رضی الله عنه فهم عمر برجمها ، فقال علی رضی الله عنه لا سبیل لک علیها ، وتلا قوله تعالى : * ( وحمله وفصاله ثلاثون شهرا ) فقال عمر : لولا علی لهلک عمر .

مواقف ایجی ج 3 ص 636 ، تفسیر سمعانی ج 5 ص 154.

روایت شده است که زنی در زمان عمر فرزندش را شش ماه بعد از ازدواج به دنیا آورد پس عمر دستور به سنگسار او داد پس حضرت علی علیه السلام فرمود :‌تو اجازه چنین کاری نداری و آین آیه شریفه را تلاوت کرد (و حمله و فصاله ثلاثون شهرا) پس عمر گفت : اگر علی نبود عمر هلاک شده بود .

خوارزمی بعد از نقل این ماجرا کلام عمر را به صورت کاملتر بیان می کند :

عجزت النساء أن تلدن مثل علی بن أبی طالب ، لولا علی لهلک عمر

المناقب موفق خوارزمی ص 81

زنان عاجزند از اینکه مثل علی ابن ابیطالب به دنیا آورند اگر علی نبود عمر هلاک می شد.

اعوذ بالله من کل معضلة

در بسیاری از جریانات خلیفه دوم عبارت دیگری نیز دارد که جالب است وی به خدا پناه می برد از هر مشکلی که حضرت علی علیه السلام در آن حاضر نباشد و مسئله را حل نکند.

ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می نویسد :

وفی کتاب النوادر للحمیدی والطبقات لمحمد بن سعد من روایة سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها أبو الحسن یعنی علی بن أبی طالب

فتح الباری ، ابن حجر ، ج 13 ، ص 286.

وقال أحمد بن زهیر حدثنا أبی قال حدثنا ابن عیینة عن ابن جریح عن ابن أبی ملکیة عن ابن عباس قال قال عمر على أقضانا قال أحمد ابن زهیر حدثنا عبید الله بن عمر القواریری حدثنا مؤمل بن إسماعیل حدثنا سفیان الثوری عن یحیى بن سعید عن سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها أبو الحسن.

استیعاب ، ابن عبدالبر ، ج 3 ، ص 1103 .

همچنین در منابعی نظیر : فیض القدیر ، مناوی ، ج 4 ، ص 470 ، اسدالغابة ،‌ ابن اثیر ، ج 4 ، ص 23 ، تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 296 ، من حیاة خلیفة عمر بن الخطاب ، احمد البکری ، ص 320 ، نهج الایمان ، ابن جبر ، ص 147 ، ینابیع المودة ، قندوزی حنفی ،‌ ج 2 ، ص 405 ، تاج العروس ،‌ ج 15 ، ص497 ، تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه ، ص 152 ، الفائق فی غریب الحدیث ، زمخشری ،‌ ج 2 ،‌ ص 375 ، تاریخ مدینه دمشق ، ج 25 ، ص 369 و ج 42 ، ص 406 ، تاریخ الاسلام ، ذهبی ، ج 3 ، ص 638 ، البدایة و النهایة ، ابن کثیر ، ج 7 ، 397 ، المناقب ، موفق خوارزمی ، ص 96 ، غریب الحدیث ، ابن قتیبه ، ج 2 ، ص 293 ، النهایة فی غریب الحدیث ، ج 3 ، ص 254 ، لسان العرب ،‌ ابن منظور ، ج 11 ص 453 .

لینکهای خواندنی:

آیت‌الله مکارم شیرازی آماده مناظره با مفتی اعظم سعودی است

عدم پذیرش دعوت آیت الله مکارم برای مناظره از سوی علمای تراز اول اهل سنت

آیت الله مکارم: فحاشی وهابیون بجای مناظره

پاسخ به دو اشکال اهل سنت در مورد غدیر و ولایت علی علیه السلام که ولایت وسرپرستی امام را قبول کرده اند

این است واقعه غدیر که بی هیچ شک و ابهامی بر خلافت بلافصل علی علیه السلام دلالت دارد قبول نداری بخونش

سوالاتی از اهل سنت؟؟

چطور ممکنه صحابه با سخن پیامبر در مورد امامت علی مخالفت کنند؟ 

در مدح امام صادق علیه السلام


شعر ولادت امام صادق علیه السلام

شب تیره طی شد سحر آمده
بده مژده شهد و شکر آمده

خدا هدیه ای داد بر اهل دین
سپس گفت بر خویش صد آفرین

گل خاتم المرسیلن(ص) آمده
امید دل موءمنین آمده

مصفا شده عرش در مقدمش
گل آذین شده فرش در مقدمش

ز چشمش گل رازقی می چکد
و از نام او عاشقی می چکد

به اهل جهان سرور است و امیر
به تقوا و پاکی ندارد نظیر

مسیح است شاگردی از مکتبش
و خورشید کوچکترین کوکبش

قدم تا که زد بر زمین آن امام
خدا گفت بر او درود و سلام

ز اهل جهان دارد او برتری
صفاتش همه احمدی، حیدری

نبی(ص) را وصی اوست همچون علی (ع)
به هفت آسمان کار او رهبری

امام بشر، حجت الله اوست
به سرّ دو عالم هم آگاه اوست

بصیر و بلیغ است و پاک و شریف
به هر بحث علمی ندارد حریف

به ابناء آدم کند سروری
به افلاکیان کار او رهبری

بهشت برین جلوه ی روی اوست
بشر را سعادت، سر کوی اوست

قسم بر کسی که مرا خالق است
همه هستی ام، حضرت صادق(ع) است

امام است و تاج سر موءمنین
هدایتگر آسمان و زمین

رسد راه او تا بهشت برین
همان مقصد سید المرسلین (ص)

زلال است چون چشمه ی سلسبیل
غلام در خانه اش جبرئیل(ع)

جگر گوشه انبیاء صادق(ع) است
و نور دل اولیاء صادق (ع) است

بقیعش بهشتی است روی زمین
ربوده دل و هوش اهل یقین

به وحی خداوند معناست او
فقیهی توانا و داناست او

همه ذکر صبح و شبم نام اوست
خوشا آن که تسلیم اسلام اوست

هر آن کس که باشد ولایت مدار
به دنیا و عقبی شود رستگار

نپوشیده ام تا که بر تن کفن
نگویم به جز مدح صادق(ع) سخن


منبع:  اشک شفق

مصطفی یعنی...

در مدح رحمت للعالمین حضرت محمد صلی الله علیه وآله

با دلی لبریز از شور و سرور
با مدد از حضرت حی غفور

تا بگیرد حال و روز من صفا
شرح کوتاهی دهم بر مصطفی(ص)

مصطفی(ص) یعنی سراپا اعتدال
بنده حق تا به سر حد کمال

مصطفی(ص) یعنی که اوج برتری
حسن خلق و شیوه ی پیغمبری

انتخاب ناب الله است او
بر شب تاریک ما، ماه است او

مصطفی (ص) یعنی که مردی با شکوه
در طریق وحی ثابت همچو کوه

مصطفی (ص) یعنی که آگاه و بصیر
در میان بهترین ها، بی نظیر

در بلاغت مرد بی همتاست او
جمله هایش، جملگی شیواست او

مصطفی(ص) یعنی تکامل تا خدا
تاج فخر انبیا و اولیا

مصطفی(ص) یعنی حکیم حاکمان
مصطفی(ص) یعنی علیم عالمان

اسوه ی تقوا و پاکی هاست او
آیه ی تطهیر را معناست او

مصطفی(ص) یعنی که اخلاقی عظیم
معنی آیات قران کریم

زهد را معنا و مفهوم است او
با خدا دارد همیشه گفتگو

در شجاعت پهلوانی بی نظیر
مرد میدان است او مانند شیر

معنی صدق و شرافت، مصطفاست
بر تمام اهل عالم رهنماست

سر فرازی را ز کوه آموخته
درس خود را با شکوه آموخته

مصطفی (ص) یعنی که انسان عفیف
رهنمای رهرو راه حنیف

در میان عاقلان عاقلترین
دین او، ایمان او ، کاملترین

افصح الناس است بین فاصحان
مصطفی(ص) معنا و مفهوم اذان

مصطفی(ص) سر تا به پا نور است نور
از سیاهی ها همه دور است دور

هادی اهل زمین و آسمان
پیشوای متقین و موءمنان

قبله گاه اهل ایمان، احمد(ص) است
انتخاب حیّ سبحان، احمد(ص) است

چون قدم بگذاشت بر روی زمین
شاد شد قلب همه اهل یقین

از سر شوق و ارادت جبرئیل
نغمه می خواند به الحانی جمیل

تهنیت گویند بر هم متقین
دست افشان، پای کوبان موءمنین

عید میلاد رسول اعظم(ص) است
شور و شادی در تمام عالم است

یا محمد(ص)، ورد تسبیح من است
بر لبم این ذکر تا جان در تن است
منبع:  اشک شفق