مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها تشریف بیارید

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت. قرار دادن لینک های وبلاگها و سایت های دیگر به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب(به استثناء مطالبی که درباره حقانیت شیعه و گمراهی اهل سنت است) با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها تشریف بیارید

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت. قرار دادن لینک های وبلاگها و سایت های دیگر به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب(به استثناء مطالبی که درباره حقانیت شیعه و گمراهی اهل سنت است) با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است

عالم اهل سنتی که شیعه شد.وکیل مشهور مصری, دمرداش عقالی


وکیل مشهور مصری, دمرداش عقالی


او از شخصیت های مشهور و بارز مصری است که در شغل وکالت مدت هاست فعالیت می کند.
هنگام تحقیق در یک مسئله فقهی و مقایسة آرا در آن مسئله , فقه و استنباط های شیعة امامیه را از دیگر مذاهب فقهی قوی تر می یابد .
و همین مسئله نور تشیع را در دلش روشن می گرداند,
تا این که حادثه ای عجیب سر نوشت او را به کلی عوض کرده و او را مفتخر به ورود در مذهب تشیع می نماید و آن , این بود که:

«وقتی گروهی از حجّاج ایرانی همراه با حدود بیش از بیست کارتن کتاب اعتقادی وارد عربستان می شوند.
تمام کتاب ها از طرف حکومت مصادره می شود. سفیر ایران در زمان شاه, موضوع را با ملک فیصل در میان می گذارد . او نیز
به وزارت کشور عربستان می نویسد تا به موضع رسیدگی کنند. وزیر کشور دستور می دهد که
 تمام کتا بها را بررسی کرده, اگر مشکلی ندارد آن را به صاحبش برگردانند. در آن زمان « دمرداش عقالی » در حجاز به سر  می برد, از او خواستند که این کتاب ها را بررسی کند و در نهایت رأی و نظر قانونی خود را بدهد.
 او با مطالعه این کتاب ها به حقانیّت تشیع پی می برد و از همان موقع قدم در راه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ می گذارد...»


عالم اهل سنتی که شیعه شد. استاد عبد المنعم حسن سودانی


استاد عبد المنعم حسن سودانی:


این عالم اهل سنت با مطالعات فراوان در تاریخ و حدیث, به حقانیت مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ پی برده و با رها کردن مذهب خود, تشیع را انتخاب می کند.

او در توصیف و وجه نام گذاری کتابش, بنور فاطمه اهتدیت می گوید:« هر انسانی در اندرون خود نوری را احساس می کند که راهنمای به حق است, ولی هواهای نفسانی و پیروی ازگمان بر آن نور پرده می اندازد, لذا انسان نیازمند تذکر و بیداری است و فاطمه ـ علیها السّلام ـ اصل آن نور است. من آن نور را دائماً در وجود خود احساس می کنم...»

او نیز دربارة نظریه عدالت صحابه می گوید:

« عدالت صحابه نظریه ای است که اهل سنت در مقابل عصمت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ جعل نمودند, و چقدر بین این دو فرق است. عصمت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ حقیقتی است قرآنی و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز بر آن تأکید دارد و در واقع نیز تحقق پیدا کرده است. اما نظریه عدالت صحابه, مخالف قرآن کریم است. همان گونه که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز تصریح به خلاف آن نموده است,  بلکه خود صحابه به بدعت هایی که در زمان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و نیز بعد از آن ایجاد کردند, اقرار نمودند.»

و نیز می فرماید:
« من در وجود خود چیزی می یابم و احساس می کنم, که نمی توانم توصیفش کنم. ولی نهایت تعبیری که می توانم از آن داشته باشم این که:
هر روز احساس می کنم که به جهت تمسک به ولای اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در خود قرب بیشتری به خداوند متعال پیدا کرده ام, و هر چه در کلمات آنان بیشتر تدبر می کنم معرفت و یقینم به دین بیشتر می شود. معتقدم اگر تشیع نبود, از اسلام خبری نبود. و هر گاه در صدد تطبیق و پیاده کردن تعلیمات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در خود بر می آیم, لذت ایمان و لطافت یقین را در خود احساس می کنم.و هنگامی که دعاهای مبارکی را که از طریق اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ رسیده و در هیچ مذهبی یافت نمی شود, قرائت می کنم, شیرینی مناجات پروردگار را می چشم...»

هدایت شده+مستبصر+شیعه شده